۱۳۸۸ فروردین ۱, شنبه

.......
روزهای پایانی و ابتدایی سال افسردگی میآورد برای من، به زمان های رفته فکر میکنم
به روزها و ماهها، و به زمانهایی که خواهد آمد
به آرزوهای به دست نیامده، رویاهای غبار گرفته و از یاد رفته
و دوباره، پنداشتن آرزوهایی نو
...................

۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

.....
سعی کرده ام امیدوار باشم
اما حالا............ غم بیهودگی ها میزند موج در من
و از هیچی که میترسیدم به اش نزدیک و نزدیک تر میشوم

۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

انتظار
ما آدم ها چه چیزی از هم میخواهیم؟ و چه انتظاری از هم داریم؟
آیا همان انتظاری که از دیگری داریم از خودمان هم داریم؟ و یا حاضریم دیگری از ما داشته باشد؟
آیا باید بین انتظارها تعادلی باشد؟
برداشت
برداشت هایمان بر چه مبنایی درست میشوند؟
چگونه به برداشت هایمان اطمینان میکنینم؟
چگونه میتوانیم برداشت هایمان را آزمون کنیم؟
به مرز برداشت و واقعیت آگاهی داریم؟
با چه درجه ای از اطمینان از برداشت هایمان، رفتارهایمان و قضاوت هایمان را تنظیم میکنیم؟
به چه میزانی احتمال خطا در برداشت را میدهیم؟ چه خطاهای شناختی و چه خطاهای حاصل از نقص داده ها و چه خطاهای حاصل از برخورد انتخابی با داده ها؟
چگونه برداشت هایمان را تصحیح می کنیم؟
اگر دیگری ای برداشت متفاوتی از برداشت ما داشت چگونه با هم مواجهه خواهیم داشت؟
چگونه خود را از تله ی برداشت یکجانبه و قضاوت یکجانبه می رهانییم؟
ما چقدر مسئول برداشت هایمان هستیم؟ و چقدر مسئول برداشت های دیگران از خودمان هستیم؟

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

.............
خسته ام خسته
به همه چیز و هیچ فکر میکنم
...........
...............
....................
..........................