‏نمایش پست‌ها با برچسب خاورمیانه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب خاورمیانه. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ مهر ۲۶, دوشنبه

افغانستان بیدار می شود

هیچ جوری دلم نمی آد این خبرو اینجا نذارم. زیر پوست اخباری که درباره طالبان و تروریسم از افغانستان می شنویم، افغانستان جدیدی در حال تولد است. افغانستانی که پیشرفتش هم سرمشق خواهد بود و هم کار رو برای اهریمنانی که کشورهای اطراف رو زیر چنگ گرفتند و نمی زارن آزاد و آباد باشیم سخت تر می کنه.

منبع: بی بی سی فارسی

افغانستان: تا سه سال دیگر نیم مردم صاحب اینترنت خواهند شد

در حال حاضر دو میلیون نفر در افغانستان به اینترنت دسترسی دارند

وزارت مخابرات و تکنولژی اطلاعاتی افغانستان اعلام کرده که تا سه سال دیگر نیمی از جمعیت این کشور به خدمات اینترنتی دسترسی خواهند داشت.

عبدالقادر قلات وال، سخنگوی این وزارت به بی بی سی گفت که در حال حاضر شمار کاربران اینترنتی در افغانستان به دو میلیون نفر می رسد.

آقای قلات وال افزود که دسترسی به اینترنت در کشور به سرعت در حال گسترش است و تا سه سال دیگر حدود نیمی جمعیت نزدیک به سی میلیونی افغانستان به شبکه اینترنتی دسترسی خواهند داشت.

آقای قلاتوال توسعه شبکه فیبر نوری در افغانستان را از جمله کارهایی خواند که می تواند برای دولت و مردم این کشور دسترسی به انترنت را آسان و ارزان کند.

آقای قلات وال گفت که اجرای این طرح ۸۵ درصد پیش رفته و با تکمیل شدن آن شمار بیشتر ولایات ۳۴ این کشور به خدمات اینترنتی دسترسی خواهد یافت.

در حال حاضر قیمت خدمات اینترنتی در افغانستان بالا است و این امر باعث کندی گسترش خدمات اینترنتی در این کشور شده است. علاوه بر این، بی سوادی، فقر و عدم دسترسی به برق هم باعث شده که دسترسی به اینترنت به سرعت گسترش نیابد.

در حال حاضر مردم در شهر کابل و بشتر شهرهای بزرگ افغانستان به اینترنت دسترسی دارند. اما در این شهر ها نیز هنوز دسترسی به انترنت به دفاتر کار و باشگاههای اینترنتی محدود مانده است.

هرچند دسترسی از طریق تلفن به اینترنت در حال توسعه است، شمار اندکی در خانه های خود نیز انترنت دارند، اما احساس نیاز به انترنت و استفاده از آن به سرعت در حال گسترش است و دولت در همکاری با شرکت های خصوصی تلاش دارند امکانات بیشتر و ارزان تر آنرا نیز فراهم کنند.

حسنیه انوری، که در کابل وبلاگ‌نویسی می کند، گفت: "سعی می‌کنم هفته سه بار به وبلاگم سر بزنم. در خانه اینترنت ندارم. نه تنها من بلکه همه جوانان افغان در خانه اینترنت ندارند و سعی می‌کنند به کافه‌های اینترنتی بروند و کار خود را راه بیندازند."

در حال حاضر در افغانستان علاوه بر شبکه اینترنتی دولتی، نزدیک به ۳۰ شرکت خصوصی هم خدمات اینترنتی ارائه می کنند. بیشتر شرکت‌های تلفن‌های همراه هم از طریق تلفن خدمات اینترنتی ارائه می کنند.

شمار کافه های انترنتی در کابل رو به افزایش است و در بسیاری موارد به دلیل شلوغی این باشگاه ها مدتی را نیز باید منتظر ماند.

۱۳۸۷ فروردین ۳۱, شنبه

اسم خلیجو چی بذاریم؟

مدتها بود وبلاگ ننوشته بودم. ولی این نوشته نفر سوم قلقلکم داد که یه پستی بزارم.
قضیه اینه که آقا منم با نفر سوم به شدت موافقم. راست می گه. کی گفته ما اسم یه جایی رو که بین ما و همسایه های جنوبیمون مشاء هست ورداریم به نام خودمون ثبت کنیم؟

مثل اینکه خونه من تو یه کوچه باشه من اسم خودمو بزارم رو کوچه. خوب همسایه ها شاکی میشن.
منتها بدبختی اینه که همسایه ها هم یه چیزایی هستن از جنس خودمون.
من ضمن اینکه قبول دارم الان ما ضعیف شدیم که این کارا رو باهامون می کنن، اما می گم ما حتی وقتی قوی بودیم هم حق چنین نام گذاری رو نداشتیم.
عربها هم حق ندارن اسم یه جای مشاء رو به نام خودشون بزارن خلیج عربی

گاندی به ما یاد داده که از سر انتقام و کینه بدی رو با بدی جواب ندیم. به چیزی عمل کنیم که اعتقاد داریم درست و عادلانه است. بنابراین ما باید یه اسم جدید برای این باریکه آب دست و پا کنیم که به کسی بر نخوره.

مثلا خلیج خاورمیانه چطوره؟

۱۳۸۶ شهریور ۲۷, سه‌شنبه

وطن

-
-
-
-
نگاهم می‌کند و می‌گوید این‌جا همیشه همین‌طور می‌ماند. می‌گوید باید با یک دست داد و با دست دیگر گرفت. باید "رند" بود.
من، مثل همیشه، نگاهش نمی‌کنم. بغض از دوردست‌ها می‌رسد. خیره به روبه‌رو، می‌گویم نه! همیشه نمی‌ماند این جور، نباید بماند. من اگر جرأتش را، اگر توانش را ندارم، نباید بگویم که می‌ماند...
می‌گویم که این راهش نیست، که تا کجا سازش؟ تا کجا رندی؟
...
و فکر می‌کنم این خانه‌ی من، این وطن من، چه بد که آدم‌های توانایش مثل او فکر می‌کنند و آن‌ها که مثل او فکر نمی‌کنند، به ناتوانی منند.
باز هم مثل همیشه تنبلی کرده ام خودم معلوم نیست کی بنویسم؛ هر چند متن بالا که انتخابی از متن های دیگران جمع شده بیشتر گفتنی ها را دارد
--------
نوشته هایی که در این زمینه نگاشته اند تا به حال- لینک از پست حسین نوروزی

+ بهنام و بی‌تای کافه‌تیتر ( نوشتهء بهنام ) ( نوشتهء بی‌تا ) + محمد آقازاده (نوشته‌ء آقازاده ؛ مرد مهربان)+ ( نوشتهء سهیل آقازاده ) + (سینا آقازاده) + رضا ولی‌زاده + مهدی جامی (نوشتهء مهدی جامی ؛ ممنون) + کورش علیانی (نوشتهء کورش ؛ کورش معلم هنرستان‌ام بود. کاش کمی ادب یاد می‌گرفتم ازش) + علی معظمی (نوشتهء علی معظمی ؛ علی هم معلم هنرستان‌ام بود. و بهترین دوست این‌روزهام ) + دکتر جوادکاشی (نوشتهء دکتر کاشی؛ ممنون) + حسین شیخ‌الاسلامی + هادی خوجینیان ( نوشتهء هادی خوجینیان ) + شاهد حلاج نیشابوری (نوشتهء شاهد) + علیرضا شیرازی (وطن‌پرست‌ترین موجود روی زمین، فعلا بیمار است و ان‌شاالله نفس‌های آخر را می‌کشد؛ اگر نمیرد، خواهد نوشت) + کامبیز توانا + نیک‌آهنگ کوثر هم نوشته، و چه تلخ. همیشه توی مسنجر، بیزی‌است؛ برای همین دعوت‌اش نکردم گفتم شاید سرش شلوغ باشد. خوب نوشته. + و دعوت هم کرده‌است.
+ حلقهء دوستان هنوز (به‌خصوص سیدآبادی عزیز) و تمامی اعضای ملکوت (به‌ویژه داریوش ملکوتی و ساغر، یداله رویایی، عباس معروفی، رضا علامه و خانم فروغ )را نیز دعوت می‌کنم به این بازی.
دیگران نوشته‌اند: - لینک‌ها، به منزلهء تایید یا تکذیب نیست؛ به هیچ منزله‌ای نست- لطفا اگر مطب تازه‌ای دیدید جایی، با ایمیل خبرم کنید تا اضافه کنم به این لیست
لولیان + مسیح علی‌نژاد + لیلا معظمی + میترا خلعت‌بری + دویچه وله + از خاطرات‌ یک میهمان‌دار (همسر محمد آقازاده)+ فروغ ملکوت + همایون خیری + محمد مطلق + محسن فرجی + سیبیل‌طلا (نازلی کاموری) + مصطفی خلجی (نوشته‌اش را حذف کرده‌است؛ نمی‌دانم چرا)+ فرانسوی + رسول نمازی + علیرضا آستانه + لیلا ملک‌محمدی + قایق کاغذی + دشنام + عیوض‌زاده + محمد کاظم‌پور + محمدحسن مصلی‌نژاد + آشپزباشی + لحظه + ملا حسنی + لاله حسن‌پور + کتایون (پندار)

مرتبط از همین‌جا: شعرهایی از روی حس ِ وطن‌پرستی (1) و (2) + شعری برای شهرهای دیگر + رفتن، و در نزدیک‌تر فاصله‌ای از تو مردن

۱۳۸۶ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

مخالفت با جنگ عراق چرا؟

در این چهار سالی که از حمله آمریکا به عراق می گذرد همیشه این سوال در ذهن من وجود داشته که چرا باید با چنین اتفاقی مخالف بود؟

1) اگر مخالفان معتقدند که امریکا این اقدام را نه برای بهتر شدن زندگی مردم عراق، که برای منافع خود انجام داده است، آنگاه باید به این سوال پاسخ بدهند که اگر بر فرض هم چنین بوده، آیا اشکالی دارد که آمریکابه دنبال منافع خود بوده باشد؟ یعنی اگر نتیجه این اقدام برای مردم عراق مثبت باشد آنوقت باید بگوییم این کار بد است چون آمریکاییها آنرا با خلوص نیت انجام نداده اند؟

2) اگر با نفس جنگ و کشته شدن انسانها مشکل دارند باید در نظر داشته باشند که صدام در زمان حکومت خود 3،400،000 از مردم عراق و 400،000 ایرانی و نمی دانم چقدر کویتی را به قتل رساند و معلوم نیست که اگر حکومتش تداوم می یافت چند نفر دیگر را می کشت. اگر کشته های عراقی را بر روزهای حکومت صدام تقسیم کنیم می شود روزی 345 نفر. در حال حاضر روزی حدود 100 نفر در خشونت های فرقه ای کشته می شوند. کدام یک بهتر است؟ اگر مرگ یک نفر از مرگ چند نفر جلوگیری کند کدام یک بهتر است؟ آنها که از چنین منظری اعتراض دارند چرا هر روز در 27 سال حکومت صدام فریادشان به هوا نبود؟

3) اگر امریکاییها به این دلیل با جنگ مخالفند که فرزندانشان در آن کشته شدند خوب می توان به آنها حق داد. اما پس بقیه مردم دنیا چرا مخالفت می کنند؟

4) اگر مانند اکبر گنجی می گویند دموکراسی را نمی توان به زور سرنیزه به کشوری آورد، باید به این سوال پاسخ بدهند که آیا وجود حکومت نیم بندی مانند حکومت کنونی شرایط بهتری برای گذار به دموکراسی فراهم نمی کند؟ و اگر این اتفاق نمی افتاد چگونه ممکن بود بشود صد حزب بعث را از سر راه تاریخ عراق و منطقه برداشت؟

5) بالاخره اگر می پرسند "مگر آمریکا همان نبود که در جنگ ایران از عراق و صدام حمایت کرد؟" باید گفت چرا درست، اما حالا که کار امریکا به نفع مردم عراق و منطقه است آیا ما باید بر اساس نفع خودمان عمل کنیم یا بگردیم به دنبال نیت ها و منافع آمریکا؟

بنابراین بر خلاف جنگ ویتنام، من به دلایل بالا به اتفاقاتی که در عراق افتاده خوشبین هستم و آنرا اقدام نکوهیده ای نمی دانم. حوادث تلخی که اتفاق می افتند شاید مشابه چرک کردن زخمی پس از عمل جراحی باشند. عملی که اگر انجام نمی شد، جان بیمار در خطر بود. فراموش نکنیم ملت فرانسه با دوازده میلیون جمعیت در زمان انقلاب کبیر 1،200،000 نفر از جمعیت خود را از دست داد تا توانست عقب ماندگیهایش را جبران کند.

اما در عوض چند ملاحظه دارم که در اینجا به آنها اشاره می کنم:

1) حالا که جنگ اتفاق افتاده اما هنوز حکومت جدید تثبیت نشده است، آمریکاییها به حکم منافع مردم عراق و منافع بلند مدتی که در حمایت از دموکراسی دارند، حق ندارند نیروهای خود را از عراق خارج کنند و میدان را به دست تندروهای سنی مذهب یا اکثریت شیعه بیاندازند تا مجددا دیکتاتوری جدیدی مشابه زمان صدام ایجاد کنند. در این زمان مخالفت با ادامه جنگ از هر سو که باشد، هزاران با بدتر از مخالفت اولیه با آن است.

2) اگر حکومت جدید نتواند از عهده آبادانی کشور و تامین امنیت آن بر آید و وضعیت در میان مدت از دوره حکومت صدام بدتر شود، آنگاه بنا به تجربه تاریخی لحظه مرگ دموکراسی عراقی فرا رسیده و مردم مجددا به استبداد برای تامین نیازهای اولیه خود تن خواهند داد. بنابراین موفقیت دولت دموکراتیک در تامین امنیت و توسعه به مقداری بیش از دوران گذشته، شرط بقای دموکراسی نوپا در عراق و افغانستان است که متاسفانه چشم انداز روشنی در عراق دیده نمی شود.