۱۳۸۵ اسفند ۴, جمعه

عطاءالله مهاجرانی در وبلاگش حدود يك ماه پيش اينو نوشته بود، من دوباره امروز ديدم گفتم شايد جالب باشه
ارشادی‌ها به مرور زمان محو می‌شوند اما اهل فرهنگ می‌مانند. موقعی كه مسووليت وزارت ارشاد را به عهده گرفتم برخی نويسندگان نامدار و شاعران تاثيرگذار كتاب‌هايشان در مديريت گذشته ممنوع شده بود. دو نمونه‌اش كتاب‌های شاملو و دولت‌آبادی بود. اين دو نام كه اشاره كردم از آنجا كه از جنس فرهنگند می‌مانند و صراف زمانه ارشادكنندگان را مثل غبار محو می‌كند. در حافظه هيچكس نمی‌ماند كه چرا «كليدر» سال‌ها ممنوع بود. مثل اينكه كسی فرمان دهد كوهنوردان به البرز نروند. پيداست كه اين امريه ارشادی را باد می‌‌برد. همان كه مولوی گفت: گفت‌وگوهای جهان را باد برد... چنانكه اكنون جايگاه شعر شاملو و رمان كليدر در ادبيات ما از جايگاه وزارت فرهنگ و ارشاد محكم‌تر است. ممكن است صد سال ديگر وزارت ارشاد نباشد اما مطمئنا شاملو و دولت‌آبادی خواهند بود.

می‌دانيد چرا نمی‌شود مولوی وخيام و نظامی و حافظ و سعدی و... را ارشاد كرد؟ يا بخش‌هايی از آثارشان را حذف نمود؟ به همين دليل ساده كه در آثار آنان فرهنگ بر ارشاد غلبه كرده است. در يك كلام ‌گویی حافظ آينه تقابل فرهنگ و ارشاد است. محتسب نماينده ارشاد است و حافظ نماينده فرهنگ.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

mercy kheili khub bud