۱۳۸۶ مهر ۲۰, جمعه

ما و آنها


لذت سفر در دیدن تازه هاست، جاها و آدمها؛ تجربه ملاقات با آدمهایی که دنیای دیگری دارند، و جور دیگری زندگی میکنند، مثل ما نمی اندیشند و از منطق دیگری برخوردارند. در سفر اخیر آدمهایی را تجربه کردیم! متفاوت با ما؛ مردی که با الاغش کوله های ما را برد و در انتها پولی قبول نمیکرد، برای ما قابل درک نبود انجام کاری بدون مزد! و دیگر اینکه صاحب آژانس تاکسی ای که ما نه حاضر بودیم وسائل مان را در آنجا بگذاریم و اینکه پیشنهاد شب ماندن در مغازه اش را خطرناک می دانستیم! اما او شب ما را، پنج تا پسر را به خانه پدریش برد، که در آنجا پدر و دو خواهرش بودند. "آنها" در تصور ما دیگرانی بودند غربیه که احتمال خطر و آسیب رساندن داشتند و "ما" در تصور آنها مهمانهایی بودیم که به منطقه شان سفر کرده اند. ما ترسیدن و احتیاط را با توجه به ذهنیتمان دنبال میکردیم و آنها میزبانی و راهی برای کمک و همراهی به ما را دنبال میکردند. ما برای آنها عجیب بودیم و آنها برای ما

هیچ نظری موجود نیست: