چه به دست آوردیم؟
اعتراض علنی، بحران مشروعیت و ...
سالهاست که نارضایتی به دلایل و بابت مسایل گوناگون، در بین مردم موج میزند، اما چه میکردیم؟ در سطحی، در جمعهای خانوادگی و دوستانه در حالتهای متفاوت، از غرزدنهای عامیانه و دل خنک کننده تا جست های تحلیل انه روشنفرانه بیان اش می کردیم. و یا در نهایت شهامت در صف های نانوایی و درون اتاقکهای فلزی تاکسی ها بازگویش می کردیم. و یا در میان صفحات دنیای مجازی فحش می دادیم یا تحلیلهای ساده می کردیم. و کماکان در رابطه قدرت، در رابطه دوطرفه آن، که در یک سوی آن اعمال کننده ی قدرت قرار دارد و در سوی دیگر پذیرنده قدرت، هیچ اختلالی ایجاد نمی شد. حکومت قدرت اش را باز تولید می کرد و مشروعش می کرد، و از منابع مشروعیت ساز (با نگاه وبری)، یعنی قانون و سنت کمال استفاده را می نمود و با دستگاه تبلیغاتی اش ویترین زیبایی می ساخت. اما با اتفاق های بعد از انتخابات و با ظهور توانمندیهای طبقه متوسط نارضایتی ها و اعتراض ها علنی گردید.
اعتراض های علنیِ مذکور، ضمن نمایش کمیت، گروههای سنی و جنسی، قشرهای متنوع و تقویت کننده طبقه متوسط، توانایی های این طبقه را در سازماندهی و بیان نارضایتی اش نشان داد، در مشاهدات رفتار معترضین شواهد گوناگونی دیده می شد، از هیجان، احساس، واکنش و جوگیر شدن، گرفته تا کنش عاقلانه و هدف مند به منظور خواستی روشن. اما رفتار آرام و سکوت آنها، همراه با نوشته های گوناگون که نشان دهنده خواست هایشان بود، و همچنین نحوه سازماندهی، خود تنظیمی و کنترل دیگران و احساس مسئولیت در قبال جمع و رفتار همگانی و فاصله گیری های دور اندیشانه از افراد و جمع های پر سر وصدا و مشکوک، همه و همه نشان دهنده نوعی آگاهی و عقلانیت معترضین بود که رفتار آنها را از رفتار احساسی و هیجانی شورش ها متفاوت میکرد، و توانایی جنبش اعتراضیِ مدنی یی را نمایش می داد.
اعمال کننده قدرت برای پذیراندن قدرت در پذیرنده احتیاج به توضیح و توجیه و منطق و توافقی دارد، و این رابطه مفهومی و معناییِ دو طرفه بین آنها، قدرت را مشروع و پایدار و بازتولید می کند. حتی حکومت ها که به عنوان تنها اعمال کننده زور عریان تعریف می گردند، نیز برای این کارشان سخت وابسته به این رابطه هستند. اما حکومت با نابخردی خنده داری مشروعیت خود را خدشه دار کرد، وقتی میگویدکاری و رفتاری غیر قانونی است، و در مقابل چند میلیون نفر در روز های متوالی آن رفتار را انجام میدهند، بی اعتباری توضیح، و منطق (رابطه مفهومیِ توجیه کننده) اعمال کننده قدرت برای پذیرنده هایی که دیگر نمی پذیرند را نشان میدهد. به هر حال، در حالیکه پرسیده میشود، افراد با این کارهایشان چه کمکی میتوانند بکنند؟ ساده ترین کار و درعین حال مهم ترین کار، بی اعتبار نمودن مشروعیت یک حکومت است، که در حوادث اخیر به خوبی نیز رخ داد. هر چند که در حوادث اخیر منابع مشروعیت ساز حکومت، به واسطه نوع رفتار حکومت، سخت آسیب دیده است، قانون و سنت، در واقع مجموعه ای در هم پیچیده و تعاملی از مفاهیم، چارچوب ها، کارگزاران و خبرگان و مردم هستند، که عناصر این مجموعه هر یک به طریقی آسیب جدی دیده اند، که نشانه ی آشکار آن بی اعتمادی وسیع شکل گرفته در مردم، نخبگان و کارشناسان است ، خصوصا گروهی از افراد که نوعی دلبستگی به حکومت نیز داشته اند.
...... طولانی شد، چیز های دیگری هم است.
.......................
.............
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر