می خواستم یه پست بنویسم که مقداری از ناامیدی ای که حداقل از اسم پست دو تا قبلی منتقل می شه کم کنه! چون بر خلاف محتوی کلی کرده متن رو، شاید! حتی یه چیزهای دیگه هم برای امیدواری ، ولی الان، امروز، این استاد [...] یه جوری برخورد کرد که فعلا امیدواری اصلی رهایی از دست این [...] است. چه میشه کرد با این روند احمقانه تولید علم = دور ریختن پول نفت به دست یه عده [...]، به نظر هدف اصلی شون فراری دادن آدم از این مملکته، پس بیچاره نظرش خیره، من فقط الکی شاکی می شم،
"افسوس که در زمانه ما
امید به یافتن یک لحظه خوب
بیشتر از
یک وجدان راحت
باعث ناراحتی ما، یا شاید مانع آرامش ما، می شود. "
" انسان ها از یکدیگرخسته نیستند
گویا به ستوه آمده اند
"
پ. ن. : نگران نشید اوضاع تحت کنترله
۲ نظر:
كو در ميان اين همه ديوار خشك و سرد/
ديوار يك اميد/
تا سايههاي شادي فردا بگسترد؟
/
با اين همه/
براي يك مجروح/
ديوار يك اميد/
آيا كفايت است؟/
و با وجود اين/
در هر نبرد تكيه به ديوار ميكنيم/
/همواره با يقين.....
شاملو، هواي تازه، ديوارها
چند وقت بود صفت ... رو نشنیده بودم!
نگران نباش حل میشه.
به کاره خودت برس و به چیزی توجه نکن!
alrsar
ارسال یک نظر