۱۳۸۵ اسفند ۱۲, شنبه

گاهي به آسمان نگاه کن

دفاعم افتاد به بعد از عيد، البته فعلا به نظر به نفعمه. يکي از اساتيد ممتحن داخلي امروز به مراجع پايان نامه داشت ايراد مي گرفت که مثلا اين فلان مرجع رو که تز دکتري يک نفره " اصلا تو ديدي؟ فکر نمي کنم خود طرف هم داشته باشه!؟" يا " به کتاب فلاني، T. M. Cover، که مرجع دادي نيازي به مرجع دادن به مقاله Shannon نيست" و يه جور به نظرش شايد داست مچ گيري مي کرد که همين طور الکي مرجع با کلاس! رديف کردي

منم عين اين بچه پر روها واستاده بودم که کدوم رو مي گي تا بگم. تز فلاني رو کپي دارم، از خودش گرفتم. اون مقاله Shannon يه seminal work است که حتما بايد بهش مرجع داد و ... . *

ديروز بعد از مدتها اول مسير کلکچال رو يه خورده رفتيم بالا. اين چند روزه، به خاطر بارش برف و باران هواي تهران خيلي تميز و لذت بخش بود. مي شه بعد از مدتها ستاره ها رو ديد! چند شب پيش تو دانشگاه داشتم به يه مشته دانشجوي دکتري دب اکبر رو نشون مي دادم. راستي الان ماه خيلي زيبا در حال نور افشاني ست، چند سالي ست اينجا چنين ماهي نديده بودم. امشب حدود ساعت يک شب ماه گرفتگي کامل قابل مشاهده در تهران داريم. اون مشکل نگاه ديوانه به ماه رو يادتونه

* اينو بيشتر نوشتم که يادم باشه الکي يه موقعه به يکي گير ندهم فقط بر اساس پيشداوري يا شايد بي سواديم.

۱ نظر:

alrsar گفت...

رفتی کلک یاده مام بودی؟؟