تجربه شخصي من در برخورد با چند تن براي جمع آوري امضا
- زن، حدودا 55 ساله، فوق ليسانس/ دکتري معماري، غير شاغل. بعد از مقداري توضيحات در مورد وضعيت زندگي شخصي خودشان و اينکه تقسيمبندي ها و حدود موارد مشابه در زندگي آنها چگونه است، ميخواهد من را متقاعد کند که اين کارها تاثيري ندارد. در نهايت واضح نميگويد که امضا نميکند ولي براي من مشخص شده که به اين شيوه و تاثيرش هيچ اعتقادي ندارد.
توضيح: من را جاي بچه خودش ميداند به دلايلي و در واقع دارد نصيحتم ميکند. تلاش دارد تا بفهماند به من که فکر کار و زندگي خودم باشم. ميگويد هرکسي يا اين چيزها را در خانواده ديده و ياد گرفته، يا اينکه اين توضيحات و تلاشها بي اثر است و تنها انرژي و وقت تو را ميگيرد در کشوري که ... .
به هيچ تصور فکر نميکردم کسي که خارج از ايران درس خوانده، کار دولتي ندارد به اين نحو برخورد کند. برخوردش چنان برايم مايوسکننده بود که قيد صحبت با تعدادي از بستگانش که ميشناختم را زدم. شايد اشتباه تسليم شدن از من باشه؟
- زن، حدودا 40 ساله، ليسانس شيمي، معلم. توضيحات مقدماتي را حدودا قبول دارد، به خصوص اينکه موردي از طلاق و موارد درگيري با بندهاي قانوني براي يکي از بستگانش را ديده است. به دفترچه نگاهي ميکند ولي در نهايت ميگويد ميترسم امضاي برگه براي کار من دردسر ساز شود.
توضيح: اين ترس نميدانم چرا در نسل يکي قبلي ما هم به اين شدت وجود دارد. شايد الان شعار ميدهم و وقتي تامين زندگي متوسط براي خانوداه دغدغه اصليام بشود ديگر به چنين چيزهايي فکر نکنم. نميدانم ولي خيلي اميدوارم به خودم! و بعيد ميدانم چنين تغيير اساسي پيدا کنم.
- زن، حدودا 34 ساله، فوق ديپلم حقوق، کار خصوصي. ميگويد کلي از اين تبعيضها را در کتابها شان خوانده و ديده است و سر کلاس بر رويشان هم بحث کردهاند. درگير مسايل جدايي از همسرش است که همسر ديگري گرفته است. دفترچه را ميگيرد و همانجا مشغول مطالعه ميشود و در نهايت هم با خود ميبرد. ساکت ميماند و جواب واضحي به من نميدهد.
توضيح: به نظرم در عين آگاهي از موارد و مواجه مستقيم با برخيشان، ميترسد از اينکه نکند امضاي اين برگه برايش عواقبي داشته باشد.
- زن، 67 ساله، ليسانس، معلم بازنشسته. برگه را از دستم ميگيرد. عينک به چشم ميزند و به دقت ميخواند. امضا ميکند و ميگويد که اخبار دستگيريهاي پيش از عيد را پيگيري ميکرده است.
توضيح: نميدانم چرا بين معلمهاي قديمي و جديد اينقدر فاصله است؟؟؟
- زن، حدودا 65 ساله، ليسانس برق، کارمند بازنشسته. برگه را با توضيح حداقلي امضا ميکند. از مشکلات دوران کارش ميگويد.
- مرد، حدودا 39-38 ساله، دانشجوي دکتري، استاد در محل خدمتش. در ابتدا ميگويد به دليل نوع و محل کارش نميتواند چنين چيزهايي را امضا کند. مقدار توضيح و راهنمايي و توصيه هم به من ميکند. اينکه اينها از طرف چه کساني طرح شده و ممکن است مورد سواستفاده قرار گيرد و تو در اين وسط بازيچه شوي. ميگويد اين برگه بايد سر برگ و آدرس مشخصي داشته باشد. در مورد بيشتر موارد مطرح شده در متن بالاي برگه با شک اظهار نظر ميکند و ميگويد به نظرش چنين نيست يا اگر هم باشد مورد بسيار خاص است. مثالهايي ميزند از اينکه با توجه به قوانين موجود براي تغيير و تصحيح خطاهاي موجود عمل کرده است(در اين مورد مطمئنم چيزهايي که ميگويد را انجام داده).
توضيح: به نظرم از نگاه مذهبي با تغيير بعضي از موارد مخالف است. به من توصيه ميکند مواظب باشم چون به راحتي ممکن است از يک سابقه ساده براي گزينش و از اين موارد استفاده شود تا ... .
به نظرم ميآيد که خانوادهاي که در فرد آن بزرگ شده، نوع روابط پدر و مادر، ميزان تحصيلات پدر و مادر، روابط آنها، وضعيت مالي خانواده(فرد) وحتي محل تولد فرد در نقطه نظر او موثر است. تحليل موارد را هم از منظر خودم مينويسم به زودي. در اين چند نمونه که اينجا نوشتم به جز مورد آخر، هيچيک اشارهاي به اينکه موارد با دين مخالفت دارد يا چيزي شبيه به اين نکردند.
پينوشت: احتمالا دوباره که بخوانم کلي چيز را در مورد اين نوشته جا انداختهام يا ميخواهم که تکميل کنم. پس اين پست احتمالا اديت و تکميل خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر