۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۲, شنبه

از این طبق معمول ها خسته­ام

از سه شنبه گذشته، زينب پيغمبرزاده راهي اوين شده است. دكتر سهراب رزاقي، مدير موسسه كنشگران، فاطمه گوارايي و مريم حسين خواه از فعالان جنبش زنان نيز احضار شده­اند. اون فیلم دستگیری زورکی رو هم دیدم. نمی دونم اگر من بودم چه کار می کردم، چه عکس العملی نشون می دادم.
***
حداقل سه ماهی است می­گویم "تکلیف پذیرش من را مشخص کنید لطفا" . پرسیدم با نامه الکترونیکی واضح که لطفا با شرایط موجود من، نظرتون را درمورد پذیرش دادن یا ندادن بگویید.
***
یکی دو تا امکان دیگه رو هم دارم پیگیری می­کنم. چیزی برای از دست دادن ندارم و آخرش سربازی.
***
سه تا 19.5 و یک 19. 0.5 نمره هم برای مقاله نداشتن کم کردن، در نهایت 18.87 نمره پایان نامه­ام شده است. دو شنبه و پنج شنبه از دو استاد حرفهای بی ربط در مورد پایان نامه شنیده ام. به خصوص 5 شنبه "کار خاصی نبود و به تلاشت نمره دادیم!!" حسابی شاکی کرد حرف کسی که میدانم نخوانده مزخرفاتم را در پایان نامه. اگر پیام نبود نمی دانم سر کی غر می زدم. صحبت های این دو انگیزه داده بهم برای بهبود و اثبات ریاضی کار.
***
یک ماه از دفاع گذشته و استاد هنوز نخوانده پایان نامه را و نمی گذارد نهایی کنم . 9 اسفند تحویل داده بودم برای دفاع. حماقت محض است درس خواندن در ایران
***
آشنا برای امریه گرفتن سراغ ندارین؟ این پرونده رو باید باز کنم.
***
با سه چهار تایی از بچه های مدرسه، هم­دوره­ای­هایم، صحبت کرده­ام. تقریبا همه از زندگی هیچ نمی خواهند مگر آرامش.
***
مساله فعلی مورد بررسی ام ، شرایط وجود ماتریس معکوس برای یک ماتریس مستطیلی با عناصری از یک میدان محدود است.
***
من از فتنه غول ها خسته­ام /از این طبق معمول ها خسته­ام
صفایی ندارد ارسطو شدن /خوشا پر کشیدن پرستو شدن
نمی دونم شعر از کی است
***
برای یک موضوع می­خواهم پستی بنویسم، فعلا فکرم متمرکز نیست. بزودی می نویسمش.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

! خیلی غر می زنی حسام
من این مدت سرگرم خوندن یه کتاب شاهکار بودم به پیشنهاد سهیل.

گفتگو در کاتدرال مال بارگاس یوسا.

نمی دونم خوندیش یا نه و الان هم نمی خوام راجع بهش حرف بزنم ولی خوب به درد همه ما می خوره

تونستی یه کم شاد باش تو این وبلاگت!
یکی نیست بگه مگه خودت شادی؟