۱۳۸۶ شهریور ۱۶, جمعه

فرصت

خوشبختی خیلی نزدیک است و بسی دور.
دلتنگی چقدر نزدیک است و مدت زندگی در این دنیا چقدر محدود.
مدتی است از مرگ می­ترسم، از پیری­ست به نظرم. از مرگ خودم فعلا نه چندان، هرچند نسبت به قبل که هیچ ترسی از مرگ خودم نداشتم مقداری ترس پیدا کرده­ام. از مرگ نزدیکان و عزیزان و دوستان
از فاصله و از فاصله افتادن هم

عمر ما را فرصت امروز و فردای تو نیست ...
وه که با این عمرهای کوته بی­اعتبار ...
***
لایحه­ای به نام حمایت از خانواده پیشنهاد شده از طرف قوه قضاییه به هیات دولت. دولت هم با تغییراتی آن را تصویب کرده و به مجلس فرستاده. مناقشه­انگیزترین بند، حذف نیاز به اجازه از همسر اول و کفایت اجازه دادگاه برای انجام این کار، فکر کنم بند 23 آن، است. بحث در مورد جنبه­های مختلف این لایحه را اینجا بخونید.
چند تا لینک در این مورد -از وبلاگ آذرستان دیگر
نگاهي به تاريخ چندهمسري؛ نسرين افضلي
متن کامل "لايحه حمايت خانواده"
مطالب دیگر سایت میدان درباره "لایحه حمایت از خانواده"
نه! به لايحه حمايت از مردان در خانواده . نسرین افضلی
ماليات بر مهریه . نیما نامداری

***
انگار نه از یه شهر دور
که از همه دنیا می­یاد
***
هر روز و لحظه فرصت و دم است برای تمرین زمینی و زمینی­تر شدن.
***
زندگی یعنی: یک سار پرید
از چه دلتنگ شدی؟
دل­خوشی­ها کم نیست
***
با کدوم موافقید؟
Life is a challenge, face it!
or
Life is a threat, skip it!
or
Life is a threat, struggle against it!
***
تمام شهر نفس می­زند به دلتنگی
هوای تازه در این شهر مثل اکسیر است
دو مصرع مختلف شعری هستند با مطلع شب است و شهر پر از سایه­های تزویر است که این ترکیبشان مناسب حال است

پ. ن. : در مورد چند تا از بخش های بالا توضیح می دهم

هیچ نظری موجود نیست: