۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۰, جمعه

ایران چگونه واقعیتی برای ما بوده و است؟ هم از نظر زمانی و هم مکانی و هم معنایی و محتوایی
به بهانه بحثهای قبلی و سخنرانی اخیر خامنه ای در شیراز
1- در حدود صد سال قبل بیش از هشتاد درصد جمعیت ایران روستا نشین و عشایر بوده اند، و بیش از نود درصد فاقد سواد. همچنین فاقد وسایل ارتباطی هم بوده ایم. حالا پرسش این است، یک فرد هویت خود را، چگونه درک و فهم میکرده است؟
2- در دویست و سیصد سال اخیر که غربیها با ما مواجهه داشته اند، دست به تحقیق درباره ما و نوشتن تاریخ ما زده اند، ادعا من این است که ما بیشتر به واسطه آن تحقیقات و مفاهیم تازه وارد شده از غرب خود را میشناسیم، تا تحقیقات خودمان درباره خودمان. دلیل ادعایم؛ درک ایران به عنوان یک کل و هویت ملی یکپارچه در قرنهای گذشته اگر وجود داشته باشد، چنین ذهنیتی میبایستی در متون به جای مانده از قرون گذشته طبق نظریه های باز تابی دیده شود، چنین ذهنیتی در متون نظم و نثر سعدی، حافظ، نظامی، عطار، مولوی و... کجاست؟
3- همچنین درک و فهم تاریخ ایران به صورت دو پاره و دو تکه قبل از اسلام و بعد از اسلام نیز اگر وجود داشته باشد، همانند بالا باید در متون این قرون دیده شود؟ کجا است؟
4- ادعا من این است که دیکتاتورهای ایران( حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی) برای ساختن ایدئولوژی خود دست به دوگانه کردن و پر رنگ کردن تاریخ، زده اند. و این دوگانگی متضاد پیش از اسلام و بعد از اسلام جایی در ذهنیت قرون گذشته وجود ندارد. اگر است کجاست؟
5- دلیل تاکید بر متون تاریخی برای این است که تنها منبع درک ذهنیت افراد و آدمهای آن قرون یا معماری و آثار هنری به جا مانده است و یا متون مکتوب، و فکر میکنم متن بیشتر نمایندگی ذهنیت را داشته باشد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام نفر سوم جان
این متنت توجه منو جلب کرد و برام جالب بود. ممنون می شم اگر در مورد بندهای 3 و 4 و 5 بیشتر توضیح بدی
ممنون