۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

روی ذهن

از وبلاگ افکار
To patronize (someone): to behave towards (someone) in a way which is kind and friendly but which nevertheless shows that one thinks oneself to be more important, clever etc than that person.(پترونایز با کسر پ)
من لغت فارسی برای این رفتار بلد نیستم. نوعی از حرف زدن, کلام, گفتار حتی عمل که در ظاهر حالت دوستانه و محترم داره اما رفتار طرف یه جاییش بد روی اعصاب میره و تحقیر کننده است و نمیشه هم دست روی هیچ کلمه خاصیش گذاشت. توی این حالت مشکل احتمالا کلمات نیستند بلکه دیدگاه پشت کلمات هستند...اینکه علی رغم کلمات یکسان این برداشت برای گوینده هست که بالاتر از شنونده است و باید سواد شنونده رو بالا ببره یا فهمش رو بیشتر کنه یا اصولا خودش رو بالاتر از طرف میدونه. ظاهر رفتار ممکنه یک مکالمه برابر باشه اما در واقعیت رفتار و تعامل از حالت هم شان که شایسته دو انسانه خارج میشه.
--> امیدوارم خودم در برخوردهام این طوری نباشم حتی ناخودآگاه، چون تحمل چنین برخوردی از دیگران برایم سخت است، هر چند در مواردی به مصالحی برای مدتی شاید بشود تحمل کرد.
***
به آقای مازیار و بقیه که شاید از اصل اوکام خوششان اومده :
برای اطلاعات بیشتر در مورد این اصل و بررسی ریاضی ش به فصل 28،Model Comparison and Occam's Razor، از کتاب
نوشته David McKay را پیشنهاد می کنم.
او این کتاب شو به حرکت برای مبارزه با سلاح ها تقدیم کرده:
My textbook is dedicated to the Campaign Against the Arms Trade
یه نمودار جالب توی صفحه است با این تیتر Who has got weapons of mass destruction?
البته به جز سلاح کشتار جمعی و کلاهک اتمی، که بحث درستی است، در مورد آزادی های اجتماعی و ... باید برای او توضیح بدیم که کار نفر دوم نوشتنش :)
***
تو ای نایاب، ای ناب مرا دریاب دریاب
***
دلم پرسه زدن در جنگل می خواد

هیچ نظری موجود نیست: