زندگی به مثابه زندگی
هر چند که در نوشته قبلی پیشنهاد کردم برای نزدیک شدن به مفهوم زندگی، بنابر ویژگیهایی این مفهوم را جزیی تر کنیم، اما این قسمتها و تقلیل دادنها فقط برای شناختن و درک و فهم کردن زندگی مناسب هستند، و نباید با کلیت زندگی اشتباه شود. آن چیزی که بطور روزمره انجام میدهیم و در زمان از گذشته تا حال و آینده گسترده شده است، زندگی است، از آن چیزی که در انتها احساس رضایت و خشنودی و یا ناخرسندی میکنیم، زندگی است. هرچند که در هر لحظه در کنجی از آن قرار داریم و شاید به خطا با تقسیم بندی ای آن کنج را تمام ساختمان بانگاریم و یا با شبیه سازی ای، زندگی را به مثابه چیز دیگری بگیریم و آنگونه کنش کنیم.
گاهی زندگی را به مانند مسابقه ای میگیریم که با دیگری رقابتی داریم،
گاهی زندگی را به مانند مبارزه ای میگیریم که با دیگری چالشی داریم،
گاهی زندگی را به مانند بازی قماری میگیریم که با دیگری داریم،
و .............. و از اصطلاح های شکست و پیروزی، بردن و باختن، و ....... برای موقعیت های زندگی استفاده میکنیم.
و گاهی خنده ناک تر و متداول تر فکر میکنیم داریم زندگی را به تعویق می اندازیم. حالا بزار دیپلم بگیرم، حالا دانشگاه برم، حالا سربازی برم، حالا سرکار برم، حالا حالا حالا ، انگار این حالا ها زندگی نیستند، و زندگی در زمانی و جایی دیگر شروع میشود،
زندگی زندگی است.
هر چند که در نوشته قبلی پیشنهاد کردم برای نزدیک شدن به مفهوم زندگی، بنابر ویژگیهایی این مفهوم را جزیی تر کنیم، اما این قسمتها و تقلیل دادنها فقط برای شناختن و درک و فهم کردن زندگی مناسب هستند، و نباید با کلیت زندگی اشتباه شود. آن چیزی که بطور روزمره انجام میدهیم و در زمان از گذشته تا حال و آینده گسترده شده است، زندگی است، از آن چیزی که در انتها احساس رضایت و خشنودی و یا ناخرسندی میکنیم، زندگی است. هرچند که در هر لحظه در کنجی از آن قرار داریم و شاید به خطا با تقسیم بندی ای آن کنج را تمام ساختمان بانگاریم و یا با شبیه سازی ای، زندگی را به مثابه چیز دیگری بگیریم و آنگونه کنش کنیم.
گاهی زندگی را به مانند مسابقه ای میگیریم که با دیگری رقابتی داریم،
گاهی زندگی را به مانند مبارزه ای میگیریم که با دیگری چالشی داریم،
گاهی زندگی را به مانند بازی قماری میگیریم که با دیگری داریم،
و .............. و از اصطلاح های شکست و پیروزی، بردن و باختن، و ....... برای موقعیت های زندگی استفاده میکنیم.
و گاهی خنده ناک تر و متداول تر فکر میکنیم داریم زندگی را به تعویق می اندازیم. حالا بزار دیپلم بگیرم، حالا دانشگاه برم، حالا سربازی برم، حالا سرکار برم، حالا حالا حالا ، انگار این حالا ها زندگی نیستند، و زندگی در زمانی و جایی دیگر شروع میشود،
زندگی زندگی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر