۱۳۸۷ بهمن ۵, شنبه

خاراندن
از خارشی ساده شروع شد، و حرکت رفت و بر گشت آرام سر انگشت ها روی پوست
پاسخی دوست داشتنی به خاریدن و حسی لذت بخش و ترغیب کننده
پوست خشک و بی رطوبت فصل زمستان باز می خارید
و هر بار تند تر و تند تر سر انگشتان حرکت میکردند
و ناخن ها لایه خشک پوست را میکروسکوپی بر میداشتند جلو می رفتند
و حسی دل غشه آور موج می زند
اول رد ناخن رو پوست افتاد و بعد سرخی پوست نمایان شد و باز بعد خراش هایی نمایان شد که به قرمزی می زد
اما خاریدن متوقف نمی شد و باز.......................................
و ناخن ها سریع تر سریع تر می رفتند و می آمدند
و پوست بیچاره دیگر نمی خارید بلکه زخم شده بود
و حس درد جای گیر میشد
..................................................
......................................................................

۱۳۸۷ بهمن ۴, جمعه

دفاع
همه این مطالب را از جاهای مختلف دزدیده ام، این موضوع طبقه بندی ها و تعاریف قدری متفاوت شاید داشته باشد اما کلیات آن یکی است.
مكانيسمهاي دفاعي
خود براي رهايي از اضطراب ناشي از عدم تامين نيازهاي نهاد، كه برآورده سازي آنها مجازات و تنبيه از سوي جامعه و وجدان را بدنبال دارد، به يك سري مكانيسمهاي دفاعي متوسل ميگردد.
انواع اضطراب
اضطراب واقعي: ابتدايي ترين شكل اضطراب بوده و ريشه در واقعيت دارد. مثل ترس از سگ و يا ترس از تصادف قريب الوقوع و يا افتادن از نردبان.
اضطراب روان رنجوري ويا نوروتيك:اضطرابهاي برخاسته از ترسهاي ناخوداگاه و چيرگي تكانه هاي نهاد بر شما(خود).نوعي اضطراب اخلاقي است كه ترس از پيامدهاي ابراز تكانه هاي نهاد پيشتر سركوب شده و يا تنبيه شده را در برميگرد.(برخورد خود ونهاد)(ترسهاي غير واقعي)
اضطراب اخلاقي: اضطراب ناشي از، تخطي از قوانين اخلاقي و اجتماعي و نقض آنها، كه به شكل احساس گناه و يا خجالت نمود مي یاد.(برخورد فرامن و نهاد)
مكانيسمهاي دفاعي از دوران خردسالي آموخته گرديده و سرانجام بصورت عادت در مي آيند. برخي از اين مكانيسمها سازنده و انطباقي و برخي ديگر مخرب و غير انطباقي ميباشند كه به آنها اشاره خواهيم كرد. استفاده افراطي و اغراق آميز از اين مكانيسمها منجر به روان رنجوري (اضطراب منتج شده ازرفتار ناهنجار كنترل بيش از حد غرايز) واختلالات رواني و شخصيتي در فرد ميگردند
مکانيسم­هاي دفاعي از نظر روانکاوان نظير فرويد، جنگيتر، يونگ و ديگران داراي چند خصوصيت مختلف است
کليه مکانسيم­هاي دفاعي جنبه ناخودآگاه دارند و فرد ظاهراً از فعاليت آنها در مورد رفع اضطراب آگاه نيست
مکانيسم­هاي دفاعي قدرت سازگاري دارند زيرا سبب کاهش اضطراب و تنش و اثرات ناشي از آن مي­گردند. و به فرد فرصت مي­دهند تا خود را با عوامل نامساعد محيطي و بيروني منطبق و سازگار سازد
علا رغم قدرت سازگاري مکانيسم­هاي دفاعي به عنوان تسکين دهنده موقت عمل مي­کنند يعني جنبه گول زدن و فريب دادن فرد را دارند
از اينرو روانشناسان معتقدند در مواردي تکيه برمکانسيم­هاي دفاعي با سلامت فکر و روان انسان سازگار نيست زيرا موجب مي­شود فرد نتواند مشکلات خود را با استعانت از ابزار عقلي و دليل و منطق حل نمايد. و سازگاري بهتري با محيط بدست آورد
استفاده مکرر و کثير از مکانيسم­هاي دفاعي سبب رويگرداندن فرد از واقعيت مي­گردد و امکان دسترسي روانکاو را به بيمار دشوار مي­سازد
عمده­ترين مکانيسم­هاي دفاعي که با درجات مختلفي توسط افراد بکار مي­روند شامل مکانيسم­هاي زير است
پرخاشگري، والايش، همانند سازي، دليل تراشي، فرافکني، سرکوبي، عکس­العمل سازي، خودمداري، منفي­گرايي، عقب­نشيني، بازگشت و جابجائي
سرکوبی: انکار ناهشیار وجود چیزی که موجب اضطراب می شود. این نوعی فراموشی ناهشیار وجود چیزی است که موجب ناراحتی ما می شود و اساسی ترین و رایج ترین مکانیزم دفاعی است
انکار: انکار کردن وجود تهدید بیرونی یا رویداد آسیب زا- مثلا کسی که عزیزی رو از دست داده ممکنه با نگه داشتن وسایل اون فقدانش را انکار کنه مثلا اتاقش رو دست نخورده باقی بذاره
واکنش وارونه : نشان دادن تکانه نهاد که درست برعکس تکانه ای است که فرد را تحریک کرده است.برای مثال کسی که توسط تمایلات جنسی تهدید شده است شاید آن را وارونه کند ومبارز متعصبی علیه هرزه نگاری شود
فرافکنی : نسبت دادن تکانه ناراحت کننده به فرد دیگر، ما این نوع مکانیزم دفاعی رو زیاد به کار برده میشود، مثالش هم می تونه این باشه که فرد فکر کنه که طرف مقابل به اون حسادت می کنه درحالی که این خودشه که به اون حسادت می کنه
واپس روی : برگشتن به دوره پیشین زندگی که کمتر ناکام کننده بوده و نشان دادن رفتارهای بچگانه و وابسته ای که مشخصه آن دوران امن تر بوده است
دلیل تراشی : تعبیر متفاوت رفتار برای قابل قبول ترکردن وکمتر تهدید کننده بودن آن. و برای خوب جلوه دادن رفتار آدمی بکار میرود و فرد میکوشد مجوز مناسبی برای توجیه رفتار و کردار خود عرضه کند. مثلا کسی که از کار خود اخراج شده ممکن است با گفتن اینکه این کار در هرصورت به درد نمی خورد، خود را توجیه می کند
جابجایی : جابجا کردن تکانه های نهاد از موضوع تهدید کننده یا غیر قابل دسترس به موضوعی جایگزین که در دسترس قرار دارد، مثلا فرد ممکنه در محل کار از دست رئیس خودش عصبانی شده باشه ولی نتونه این ناراحتی رو سر رئیسش خالی کنه، وقتی می ره خونه سر زن وبچه اش خالی میکنه
والایش : تغییر دادن یا جابجا کردن تکانه های نهاد با منحرف کردن انرژی غریزی به رفتار های جامعه پسند. برای مثال، انرژی جنسی می تواند به رفتارهای هنری خلاق منحرف شده یا والایش یابد. فروید معتقد بود انواع فعالیت های انسان، مخصوصا آنهایی که ماهیت هنری دارند، جلوه هایی از تکانه های نهاد هستند که به راه های خروجی جامعه پسند منحرف شده اند

من، دیگران
تایید گرفتن، دوست داشته شدن و مورد قبول واقع شدن، جلب توجه،اصالت، دفاع
قبل ترها چیزی درباره دوست داشتن و قبول داشتن بی قید و شرط خود نوشته بودم، و گفته بودم که بیشتر مینویسم، چند وقتی است که به بهانه های مختلف دوباره به این موضوع فکر میکنم. شاید بهتر باشد با خاطره ساده ای از خود درباره اش بنویسم.
چند سال قبل بعد از خرید از فروشگاهی و پرداخت پول و دریافت مابقی از فروشنده لحظه ایی احساس کردم که فروشنده اشتباهی بیشتر به من برگردانده است، به او گفتم و او با لحنی محکم گفت نه، درست حساب کرده است، لبخندی زد و لبخدی زدم و آمدم بیرون، اما از همان لحظه خروج از آنجا احساس ناراحتی در من شروع به حرکت کرد، هفته بعدش که پیش دکتر مشاورم رفتم و از احساسهای طول هفته میگفتم، این موضوع باز و بازتر شد.
پرسش؛ در لحظه یکی دو دقیقه ایی پرداخت پول بر من چه گذشته بود که حسی از ناراحتی روزها مرا اذیت میکرد؟ توضیح من این بود؛ فکر کردم او اشتباه کرده است، و پول اضافی نباید بگیرم و دارم یه کار خوب و اخلاقی میکنم. پس ناراحتی از کجا می آید؟ شخص ذینفع میگوید که نه، اشتباه نکرده است. پس اگر کار من اصالتا، با قصد کار خوب و اخلاقی میبود، وقتیکه میبیند مسئله ایی نیست و پول اضافی گرفته نشده و کسی ضرر نکرده است، باید خرسند بشوم و نه ناراحت.
مسئله چیست؟ یه جای این کار می لنگد، با بررسی مشاور و نگاهی دوباره به اتفاق (بطور خیلی خلاصه)، احساس اشتباه و اضافه گرفتن پول واقعی است، اما ذهن (ناخودآگاه) از فرصت استفاده میکند و رفتار گفته شده را انجام میدهد اما نه برای انجام یه کار اخلاقی اصیل بلکه برای انجام نمایش کار اخلاقی و جلب توجه کردن و تایید گرفتن و مورد قبول واقع شدن، پس وقتیکه کار انجام میشود و نتیجه فوق با جواب محکم فروشنده بدست نمی آید، احساس ناراحتی ایجاد میگردد. اما چرا؟ چون "خود" خود را بنا به دلایلی دوست ندارد و ارزنده نمیداند، مگر آنکه دیگران او را تایید کنند، حقیرانه آنکه اگر با آن دیگری فقط دو سه دقیقه کنش داشته باشد، (و بیان بد آن، اینکه خود برای گرفتن تایید گدایی میکند، از هر کسی و یا به گول دوستی به دیگران باج میدیم تا تایید بگیریم.)
اما مسئله اینجا تمام نمیشود، در برابر این چالش ذهن ناخوآگاه چه میکند؟ خود دچار اظطراب و نگرانی میشود و مسئله به وجود آمده را میخواهد حل کند و آرامش بیابد، در این موقع دفاع ها آغاز به کار میکنند، مثلا میگوید، طرف اشتباه کرد اما نخواست کم بیاره، یا اصلا لیاقت نداشت که به اش کمک کنم و .......... درباره دفاع ها بیشتر مینویسم.
معمولا ذهن آگاه نیست و به سراغ این پرسش نمیرود که اصلا منشا این اظطراب و نگرانی کجاست؟ چرا من خود را دوست ندارم و قابل قبول نمی دانم تا اینکه دیگری این کار کند؟
خود از کودکی یاد گرفته ( به اشتباه) که کار خوب بکند و تایید شود و مورد قبول واقع شود، کماکان آن کودک چهار پنج ساله است که جلوی دیگران شعر میخواند و تشویق میشود، حال در هر سنی به صورتی این کار را میکند، و گاها کارهای عجیبی میکند، خود یاد نگرفته است چون خوب است کار خوب میکند، نه اینکه کار خوب بکند و خوب بشود، خود یک خوب بودن مشروط را یاد گرفته است، خود خود را ذاتا خوب نمیداند مگر اینکه....... خود یاد نگرفته است بین خود خوب و کار خوب و یا بد فاصله بگذارد.
و همچنین اگر خودم را دوست نداشته باشم و دوست داشتنی ندانم، همیشه دنبال کسی میگردم که من را دوست داشته باشد، و خود را به آب و آتش میزنم که دوست داشته شوم. اما آن دیگری را پیدا نمیکنم و اگر کسی باشد، دوست داشتن اش را باور نمیکنم، چون خودم، خود را دوست نداشتنی میدانم.

۱۳۸۷ دی ۲۸, شنبه

............
حس های در راه مانده
هیجان های نیمه تمام
نگاه های آواره
گرمای داغ نشده ی، سرد شده
.............................
..................
گفته های نجوا نشده
ابهام و تعلیق
و ترس از چشم ها
گام های سست به راه افتاده
و امیدِ.................................. به بعدا

۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

تلخ کننده و................. و
نه مانع میشود و نه می ترساند، می دانی، مینوشی و تجربه میکنی، تلخ است، تلخ تلخ.
امیدی پشت تلخی است، ...................................................................
به مقابل اش میروی، آب است و طعم دهنده های دیگر
تلخ کننده میشکند و رنگ میبازد، و فراموش میشود،
…………………............
...............................
...........

۱۳۸۷ دی ۱۷, سه‌شنبه


Do not keep anything for special occasion, as every day that you live is special occasion.

Whether you believe you can do a thing or not, you are right.
-Henry Ford

This is your world. Shape it or someone else will.
-Gray Lew