۱۳۸۶ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

آیینه دیگران

معجزه می کند این آینه دیگران. چه وحشتناک است وقتی دیگری را به جای خودت می بینی و او رفتاری را با تو یا با دیگران می کند که تو می کنی یا قبلا می کردی. وقتی می بینی که چگونه بابت این رفتار اشتباه ناچار می شود هزینه بپردازد و چگونه دیگران در غیابش درباره او زمزمه های تلخ می کنند. چگونه از او می پرهیزند و تنها می ماند.

مرا قبلا به دیکتاتوری و عدم انعطاف در برنامه ریزی محکوم می کردند. من یا باورم نمی شد چنین باشم یا کار خود را درست می دانستم. اما وقتی کار دیگرانی که دیکتاتورانه به جای پیشنهاد در مورد یک تفریح گروهی به تو دستور می دادند که بیا برویم فلان جا و فقط فلان جا، آنوقت که من می گویم و آنطور که من می خواهم، تازه فهمیدم که چه برای طرف مقابل این می تواند ناراحت کننده باشد. آنوقت بود که ارزش "سیاست توافقی" = politics of compromise را فهمیدم. چه زندگی شیرین می شود وقتی برگت را می گذاری روی میز و دیگری هم می گذارد، بعد با هم چانه می زنید تا بر یک برنامه مورد قبول طرفین توافق کنید. چانه زدن. به جای اینکه بگویی "این کار را بکنیم." بپرسی "این کار را بکنیم؟" و انتظار نه را هم داشته باشی.

برنده سیاست توافقی کسی است که اطلاعات و تجربه بیشتری دارد نه آنکه بیشتر زور می گوید. آن کسی برنده است که برگهای بیشتری برای رو کردن داشته باشد و آنکه درایت این را داشته باشد که تنها زمانی از سر میز مذاکره بلند شود که از رضایت نسبی طرف مقابل اطمینان داشته باشد.

من دیگر تا جایی که در خودآگاهم بگنجد، حتی لحظه ای حاضر نیستم به گذشته ام باز گردم. برنامه ای که همه با هم بسازیم حتی اگر یقین بدانی که بهترین برنامه نیست لذت بخش است چون بیشترین رضایت را به خود جلب کرده است. اگر سهم بیشتری می خواهی بهتر است اطلاعاتت را بیشتر کنی و پیشنهادات جذاب تری داشته باشی. فقط همین.

این "سیاست توافقی" به نظر من یکی از مهمترین مهارتهای زندگی است. ناشی از قابلیت ما انسانها برای مذاکره با یکدیگر. این را دوست دارم سر کلاس مهارتها بیشتر باز کنم. این فرایند گذار از رفتارهای ایدئولوژیک به رفتارهای استراتژیک را به نظر من خیلی از ما باید یاد بگیریم. انعطاف پذیر بودن حتی در برابر کسانی که دوستشان نمی داری و با آنها مشکل داری. بده بستان کردن، چانه زدن، معامله کردن، کوتاه آمدن، گوش دادن

یک پست دیگر در این باره خواهم نوشت.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

shahamate ziadi mikhast neveshtanesh o to dashti. harchand ke pish az in ham dar morede to kheili aksari ya azardahande nabud in raftar i ke migi.

ama ba tamame vojood, 1 chiz in rooza mano kheili azar mide.
fekr mikonam kash kami khashen tar, bad tar, mostabed tar ya tondkhootar budam.

gahi be shedat khub javab mide. albte khob ajibe ke tu sydney adam be chenin natijeii berese ama khob in ham 1 tajrobe ast.

man az raftar kardan mesle gandi, mosadegh ya jesus khaste shodeam. nemishe bahame 1 tor raftar kard. Ah! omidvaram manzooram o khub resunde basham

ناشناس گفت...

sydney nevesht jan mercy az commentet. vali rastesh be jaye inke manzooreto fahmide basham asasi konjkav shodam. to chi didi ke be in natije residi? man be sare gandhi ghasam mikhoram. lotfan baramoon to webloget ya harja khasti benevis oonja chi didi ke ino migi !!! mercy