مردم برمه روزها و ساعتهای سختی را پشت سر می گذارند. برمه کشوری است که 45 سال دیکتاتوری نظامیان بر اون حاکم بوده است و امروز مردم با مرکزیت مخالفان دموکراسی خواه و راهبان بودایی و بدون رهبری واحد در حال مبارزه با حکومت فاسد نظامی ژنرالها هستند. تحت حکومت ژنرالها کشور وضعیت رکود اقتصادی را تجربه می کند (درآمد سالانه سرانه: 1800 $ / ایران: 8700 $) و مردم زیر فشار و سرکوب، از حقوق انسانی خود محروم هستند. خانم آنگ سان سوچی، رهبر مخالفان حکومت و برنده جایزه صلح نوبل که سالها در زندان بوده از سال 1990 در حبس خانگی گرفتار است و جامعه جهانی .... قبل از پرداختن به واکنش جامعه جهانی چند خط مقدمه می نویسم.
جغرافیای سیاسی برمهاقوامی که درآن زندگی می کنند بیشتر از نژاد تبتی هستند اما در طول قرنها تمدنهای هند و تایلند هم بر فرهنگ آن تاثیر گذاشته اند. بنابراین این فرهنگ ترکیبی است از عناصر ضد دموکراتیک چینی، دموکراتیک بودایی، دموکراتیک هندی و غیر دموکراتیک تایلندی. برمه با سه کشور هند در غرب، چین در شمال و تایلند در شرق و جنوب مرز طولانی دارد.
تاریخ برمهبرمه کشوریست که تاریخ طولانی دارد. این کشور تا نیمه قرن نوزدهم دارای حکومت مستقل و مقتدر بود و هویت ملی آن ربشه در تاریخ طولانیش دارد. اما این کشور از 1851 که توسط انگلستان تصرف و به هند الحاق شد، به یک مستعمره تبدیل شد. پس از آن جنبش های مردمی برای رهایی از استعمار در کشور شکل گرفت. یکی از آنها "گروه 30 رفیق" به رهبری ژنرال آنگ سان بود. گروه او در جنگ جهانی دوم با زاپنیها برای بیرون راندن قوای انگلستان متحد شدند. اما در سال 1944 که مشخص شد نتیجه جنگ بر علیه ژاپن خواهد بود با متفقین بر علیه ژاپن متحد شدند و پس از 1947 کشور استقلال یافت و ژنرال آنگ سان به رهبری دولت انتقالی برگزیده شد. اما چند ماه بعد توسط رقبای سیاسی ترور و به قهرمان استقلال کشور برمه معروف شد. برمه تا 1962 که ارتش در آنجا دست به کودتا زد، دارای یک حکومت دموکراتیک بود. اما مردم ساکن ت نماندند و در 1974 و مهمتر از آن در سال 1988 بر علیه حکومت دست به قیام زدند. قیام به شدت سرکوب شد و یک کودتای دیگر ژنرال جدیدی را به قدرت رساند. او قول انتخابات آزاد را داد و انتخابات در 1990 برگزار شد که در آن لیگ ملی برای دموکراسی به رهبری دختر ژنرال "آنگ سان" به نام "آنگ سان سو چی" برنده شد. اما حکومت نتیجه انتخابات را نپذیرفت و دیکتاتوری خود را تا به امروز ادامه داده است. الان 12 تا ژنرال منزوی و فاسد دارن بر کشور حکومت می کنن که در اقتصاد فاجعه آفریدن، پایتختشونو از ترس مردم به وسط جنگل منتقل کردن و اسمشو گذاشتن شهر شاهان!، از مردم برای ساخت این شهر بیگاری اجباری می کشن و زنهای بسیاری رو وادار به ارائه خدمات جنسی به نفرات خدوم و از جان گذشته ارتش ملی می کنن!
حکومت نظامیان و جامعه بین الملل (دوستان ناباب، دشمنان منفعت طلب)فکر می کنید چه کشورهایی از حکومت نظامیان حمایت می کنند؟ هند، چین و روسیه. هند با اینکه خودش یه کشور دموکراتیکه ولی ظاهرا به دلیل ثبات مرزها و امنیت داخلیش با حکومت برمه رابطه داره. در شرق هند چسبیده به برمه یه منطقه به اسم آسام هست که جنبشهای جدایی طلبانه نیرومندی داره و احتمالا هند نمی خواد که جدایی طلبان آسام در برمه پایگاه پیدا کنن. ضمنا هند به منابع کوچک گاز برمه هم نظر داره.
روسیه هم کشوریه که به صورت تاریخی برای کسب منافع خودش به هر بازیه کثیفی دست میزنه. روسها که خودشون حکومت دموکراتیکی ندارن، دموکراسی هم اصلا براشون مساله ای نیست و هرجا بتونن اسلحه بفروشن و رشوه بگیرن و موش بدوونن فوری دست به کار میشن. اونها البته شرکای قابل اتکایی هم نیستن و هیچ وقت اهل بازی برنده برنده با طرف مقابلشون نبودن. اونا گندکاریاشونو فقط تا وقتی ادامه می دن که براشون بصرفه و بعدش خدافظ شما. جمع می کنن و میرن (مثل بامبولی که سر نیروگاه بوشهر در آوردن).
اما چین. چین دو ملاحظه در ماجرای برمه داره. یکی داخلی و یکی خارجی. در بعد داخلی مردم برمه تبتی نژاد هستن و از اونجا که برمه با تبت در چین هم مرزه و دموکراسی در برمه می تونه به تبت هم سرایت کنه، چین حکومت دیکتاتوری نظامی رو به هر چیز دیگه در برمه ترجیح میده. در بعد خارجی باز دو مساله هست. اولا با توجه به اختلافات مرزی که چین و هند اون طرف در کشمیر دارن، حالا که هند در برمه نفوذ داره، چین نباید تو این بازی عقب بمونه و میدونو جلوی هند خالی کنه. در واقع برمه یه وضعیتی داره که چین و هند هر دو میتونن ازش بر علیه طرف مقابل استفاده کنن. مساله دوم اینه که چین از وجود بحران در کره شمالی و برمه در بعد جهانی سود می بره. چون هم می تونه نفوذ منطقه ایشو تثبیت کنه و هم هر چی مشکلات بیشتری تو منطقه وجود داشته باشه، جامعه جهانی دیرتر به چین برای گذار به دموکراسی فشار میاره.
همون طور که ملاحظه می کنین بر خلاف تصور عامه قوز و شقیقه در مواردی می تونن ارتباط عمیقی با هم پیدا کنن!
اما دوستان مردم برمه چه کسانی هستن؟ تقریبا هیچ کشوری. آقایون در مجمع عمومی سازمان ملل، تیراندازی نظامیان به مردم و کشتار اونها رو شدیدا محکوم کردن اما نتونستن بر سر تحریم برمه به توافق برسن. چرا؟ چون برمه نفت نداره، چون جای مهمی واقع نشده و به جز چین و هند و تایلند برای کسی مهم نیست که اونجا چی می گذره. چطور همین جامعه جهانی زیر فشار آمریکا و انگلیس تونست بر سر حمله به افغانستان به توافق برسه؟ یا به خاطر نفت و منافع اسراییل آمریکاییها حاضر شدن این همه برای برقراری دموکراسی در عراق خرج کنن؟ اما هیچکی حاضر نیست برای سرنگونی حکومت پشمکی برمه 2 تا سرباز بفرسته اونجا؟ نومحافظه کارهای آمریکا که ادعا می کنن به تبعیت از دکترین گسترش دموکراسی ویلسون پس از جنگ جهانی دوم باید عمل کنن، چه جوری حساب کتاب می کنن که حمله به عراق عاقلانه در میاد ولی برمه رو حتی نباید درست و حسابی تحریم کرد؟
اروپاییها می شینن جلسه میزارن و داد می زنن که وای وای حکومت برمه چقدر بده! اما در همون زمان شرکت توتال با همراهی شریک آمریکاییش شورون داره خط لوله گاز برمه به تایلند رو می سازه! اروپایی ها حتی حاضر نیستن از 400 میلیون دلار تجارت سالانشون با برمه صرفنظر کنن تا بلکه مردم این کشور فلک زده بعد از 45 سال از شر حکومت نظامیان راحت شن. همین وضع در زیمبابوه هم هست. مردم زیمبابوه هم باید به تنهایی هزینه مخالفتشون با استبداد رو بپردازن. چون ادعای گسترش دموکراسی طنز تلخی بیش نیست. ببینید صادرات برمه در سال 2006 به چه مقصدهایی رفته:
در واقع شاید تنها دوستان مردم برمه گروهی از فعالان مدنی و مردم روشنفکر دنیا باشن که الان دارن تو خیابونای بانکوک و مانیل و لندن با اونها اعلام همبستگی می کنن.